خلوص خلوت
ناهيدبشردوست ناهيدبشردوست

شب تابه صبح، سپيده دمان تا شب دگر

تو در خلوص خلوت من جا گرفته اى

در برگ ـ  برگ سبز تنم غنچه  اميد

گل کرده اى و ريشه و ماوا گرفته اى

اندر خلوص خاطرمن نقش ياد توست

شورو شر هواى مرا ـ  تا گرفته اى

تاج طلوع، ستاره شام گرمى وصال

خواب و خيال را به تمنا گرفته اى

هنگامه صداى توجاريست درفضا

تا از حضور ديده من ـ  پا گرفته اى

تا بوسه گاه من شده است خاک پاى تو

باران اشک من به تماشا گرفته اى

يک لحظه در حلاوت شادى نخفته ام

روز وشبم تو در غم وغوغا گرفته اى

من با خيال تو دل خود شاد ميکنم

شايد که سالهاست دل از ما گرفته اى

تو غمگسار غصه من بوده اى ولى

رو از رخ شکسته غمها گرفته اى

دستم تهى ز دست تو، دل از اميد تهى

 خاليست خانه که تو اينجا گرفته اى

                                           ١٣٨٦\\١٠\\١٦ ساعت يک شب

 

 


January 7th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان